English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 130 (8391 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
iranism U فرهنگ ایرانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
i knew you for an iranian U شما را ایرانی می پنداشتم شمارا ایرانی میشناختم
onomasticon U فرهنگ نامهای خاص فرهنگ اسامی مردم
of iranian nationality U ایرانی
Persian U ایرانی
iranian U ایرانی
fat tailed sheep U گوسفند ایرانی
Persian cat U گربه ایرانی
Persian carpet U قالی ایرانی
of ipanian origin U ایرانی الاصل
he is a persian U او ایرانی است
indo iranian U هند و ایرانی
mallow U پنیرک پنبه ایرانی
meridian fennel [Carum carvi] U زیره ایرانی [گیاه شناسی]
Persian cumin [Carum carvi] U زیره ایرانی [گیاه شناسی]
This is an Iranian custom. U این یک رسم ایرانی است
I come from Iran . I am Iranian. U من اهل ایران هستم (ایرانی ام )
caraway [Carum carvi] U زیره ایرانی [گیاه شناسی]
Persian [Iranian ] calendar U گاه شماری ایرانی [تقویم فارسی]
lexicons U فرهنگ
kultur U فرهنگ
lexicon U فرهنگ
cultures U فرهنگ
dictionary U فرهنگ
culture U فرهنگ
culturing U فرهنگ
lowbrow U بی فرهنگ
dictionaries U فرهنگ
phoenix U مرغ آتشین [سیمرغ] [نقش این پرنده افسانه ای در فرش های ترکی، چینی و ایرانی استفاده می شود.]
ministry education U وزارت فرهنگ
walking dictionary U فرهنگ متحرک
wordbook U فرهنگ لغات
graecism U فرهنگ یونانی
gradus U فرهنگ عروضی
ministry of education U وزارت فرهنگ
national culture U فرهنگ ملی
word book U فرهنگ لغات
lexicon [dictionary] U فرهنگ لغات
glossary U فرهنگ لغات
dictionary U فرهنگ لغات
rhyming dictionary U فرهنگ قوافی
urbiculture U شهر فرهنگ
gazetteer U فرهنگ جغرافیایی
lexicography U فرهنگ نویسی
subcultures U خرده فرهنگ
class culture U فرهنگ طبقهای
armenian U فرهنگ ارمنی
subcultures U فرهنگ فرعی
an a to a dictionary U ضمیمه فرهنگ
thesaurus U فرهنگ جامع
thesauruses U فرهنگ جامع
Arabic U فرهنگ عربی
acculturation U فرهنگ پذیری
acculturate U فرهنگ پذیرفتن
educative U فرهنگ بخش
abclution U فرهنگ ناپذیری
folklore U فرهنگ قومی
encyclopaedia U فرهنگ جامع
subculture U خرده فرهنگ
vocabulary U فرهنگ لغات
enculturation U فرهنگ اموزی
etymologicon U فرهنگ مشتقات
dictionaries U فرهنگ لغات
vocabularies U فرهنگ لغات
deculturation U فرهنگ باختگی
data dictionary U فرهنگ داده ها
dictionary U فرهنگ لغات
subculture U فرهنگ فرعی
deculturation U فرهنگ زدایی
lexical U وابسته به فرهنگ نویسی
glossaries U فرهنگ لغات دشوار
glossary U فرهنگ لغات دشوار
lexical U وابسته به فرهنگ لغات
culture bound tests U ازمونهای فرهنگ- بسته
eeglish persian dictionary U فرهنگ انگلیسی به فارسی
dictionary program U برنامه فرهنگ لغات
chung shin sooyak U فرهنگ اخلاقی تکواندو
an a to a dictionary U ذیل یاملحقات فرهنگ
culture free tests U ازمونهای فرهنگ- نابسته
culture fair tests U ازمونهای فرهنگ- نابسته
hellenist U متخصص فرهنگ یونان
Why should I buy a foreign car in preference to an Iranian car? U چرا اتوموبیل ایرانی رابگذارم ویک اتوموبیل خارجی ( فرنگی ) بخرم ؟
glossaries U فرهنگ لغات فنی سفرنگ
glossary U فرهنگ لغات فنی سفرنگ
germanist U دانشمند فرهنگ و زبان المانی
americanist U متخصص زبان یا فرهنگ امریکایی
occidentalism U پیروی از فرهنگ و تمدن باختری
slavist U محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
vocabular U مربوط به فرهنگ لغات زبان
Brahmin U آدم با فرهنگ از طبقات بالا
lexicography U فرهنگ نویسی واژه نگاری
it is ministerial to culture U وسیله ترقی فرهنگ است
Brahmins U آدم با فرهنگ از طبقات بالا
slavicist U محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
Persian rug U [فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
philistine U ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
philistia U ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
philistines U ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
intercultural U وابسته به فرهنگ دو کشور بین فرهنگی
culturist U فرهنگ خواه هواخواه تهذیب وپرورش
A dictionary tell you what words mean . U فرهنگ زبان معنی کلمات را میدهد
Don't touch me!; Don't you touch me! U به من خیلی نزدیک نشو ! [یک متر در فرهنگ باختر]
Indian style U [سبک معماری هندی متاثر از فرهنگ غربی]
humanism U مسلک نوع پرستی و انسان دوستی ادبیات و فرهنگ
This dictionary has many examples of how idioms are used . U این فرهنگ مثالهای زیادی از کاربرد اصطلاحات دارد
acculturate نقل و انتقال دادن فرهنگ یک جامعه به جامعهء دیگر
Don't touch me!; Don't you touch me! U وارد منطقه شخصی من نشو ! [یک متر در فرهنگ باختر]
Dudley carpet U فرش سفارشی ایرانی دادلی [مربوط به قرن هفدهم میلادی به همراه درختان شکوفه دار و زمینه گل و بته بصورت ردیف های عرضی و جلوه ای از طرح جوشقان]
This dictionary is published(printed) in three volumes. U این فرهنگ زبان درسه جلد منتشر گردیده است
occidentalist U کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
gradus U فرهنگ نظم ونثر لاتین و یونانی که سابقادر انگلستان تدریس میشده
lore U فرهنگ نژادی افسانه هاوروایات قومی فاصله بین چشم ومنقار
synonymize U الفاظ مترادف بکار بردن فرهنگ لغات هم معنی راتالیف کردن
homestay U خانواده مهمان دار [کسی که برای آموزش زبان یا فرهنگ در آن کشور می گذراند]
rose motif U نگاره گل رز [در فرش های مختلف ایرانی از انواع گل رز از جمله طرح گل فرنگ، طرح درختی، طرح باغی، طرح گل و بوته استفاده می شود.]
external symbol dictionary U فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
sinologist U چین شناس ویژه گر فرهنگ وادبیات وتاریخ چین
sinologue U چین شناس ویژه گر فرهنگ وادبیات وتاریخ چین
Japonaiserie U [از بعد از نیمه قرن نوزدهم میلادی طراحی ژاپنی متاثر از فرهنگ غرب بویژه در صنایع دستی و زیبایی شناسی بوجود آمد.]
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
hyacinths U گل سنبل سنبل ایرانی
hyacinth U گل سنبل سنبل ایرانی
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
room-sized rug U فرش های ایرانی [فرش های درباری] [بافت این فرش ها که برای مفروش کردن تالارها و سالن های بزرگ استفاده می شود در ایران در اواخر قرن دوازدهم رواج یافت. بیشتر مشتریان کشورهای حوزه خلیج فارس و اروپایی اند.]
grecism U طرز یونانی فرهنگ یونانی
tribial rugs U فرش های عشایری [فرش های ایلی] [اینگونه فرش ها ریشه در آداب و رسوم و فرهنگ هر منطقه داشته و تابلوئی از زندگی ایشان را به نقش می کشد.]
peacock U طرح طاووس [این طرح در فرش های ایرانی، چینی، مغولی، قفقازی و ترکیه بصورت های متفاوت بکار می رود. در فرش چین گاه در کل متن و گاه در فرش ایران و قفقاز بصورت نمادی کوچک در گوشه و کنار فرش بافت می شود.]
atlases U فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
atlas U فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
floral design U طرح گل و بته [قدیمی ترین فرش بافته شده با این طرح مربوط به قرن هجدهم میلادی در منطقه قفقاز روسیه می باشد. این طرح به گونه های مختلف بافته شده و ریشه در فرهنگ کشور دارد مثل گل لاله در فرش ترکیه.]
Recent search history Forum search
1سیاست گزاران حوزه فرهنگ
1معنى كلمه فرهنگ سازى به انگليسى چيست؟
0فرهنگ و هنر
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com